کنس ترشی و دشو
از نیمه دوم آبانماه مطابق با نيمه دوم تیرماه (تیرماه بعد از حرماه و قبل از مردال ماه را می گویند و اینها ماههاي محلي هستند.) مردم روستاهاي لفور معمولا رسم كنس ترشي و دشو پزون داشتند. كار بسيار پر مشقتي بود و لي با همه سختيهايي كه داشت انجام ميشد.
كنس ترشي: كنس به زبان فارسي همان ازگيل است كه به وفور در جنگلهاي شمال به ويژه در مناطق جنگلي لفور يافت ميشود.
كنس رسيده و نيمه رسيده را از درخت ميچينند و پس از يكي دو روز آن را در داخل ديگهاي بزرگ مسي ميريزند و از طريق آتشي كه به وسيله هيزم تر ( شيرك هيمه ) كه از شاخههاي در ختان تهيه ميشود ميجوشانند و سپس آب آنرا بوسيله پارچه زخيم توري از تفاله آن جدا كرده و در داخل ديگ ديگر ميريزند و سپس برروي همان آتش قرار داده آنقدر ميجوشد تا نسبتاً سفت شود. مايع غليظي به رنگ قهوهاي سوخته و ترش مزه بدست ميآيد كه آن را كنس ترشي ميگويند موارد استفادهاش هم زياد است.
پختن آش ترش كه در روستا خيلي به آن علاقه مندند ، خصوصاً آش ترش چهارشنبه آخر سال كه از همين كنس ترشي بدست ميآيد خيلي معروف است. باقلي و لوبياي پخته و همچنين نيمرو را به همراه كنس ترشي ميل مي كنند. در قديم گاهي اوقات مشاهده ميشد ظروفي را كه خيلي جرم گرفته بود بوسيله همين ترشي ميشستند و در حقيقت با آن سفيد كاري مي كردند.
دشو: دشو از خربندي ( خرمالوي وحشي كه اين نيز در جنگلهاي شمال يافت ميشود) تهيه مي شد با همان كيفيت و فرايند تهيه كنس ترشي ولي دشو هم مزهاش و هم موارد استفاده آن با كنس ترشي فرق ميكند. دشو از نظر رنگ شبيه كنس ترشي است و لي مزهاش شيرين و در قديم بيشتر با آن چاي ميخوردند. البته استفاده هاي ديگري هم داشته است. كنس ترشي و دشو هردو از ميوههاي جنگلي كنس و خرمندي بصورت كاملا سالم و طبيعي تهيه مي شود و امروزه خيلي كمياب شده است.




